۱۳۹۷ آبان ۱, سه‌شنبه

جنگ خانمان برانداز ایران و عراق

جنگ ایران وعراق 
چرا جنگ شد.
چگونه ادامه پیدا کرد.
 وچرا خمینی اصرارداشت تا خشت آخردر تهران این جنگ را ادامه بدهد.
چرا این جنگ برای خمینی و رژیمش نعمت بود.

تلفات انسانی در میدان های مین 
جنگ ایران و عراق طولانی‌ترین جنگ متعارف کلاسیک در قرن بیستم بود که خسارات جبران ناپذیر انسانی و مادی به دو کشور ایران و عراق وارد کرد؛ این جنگ بعد ازظهر روز یکشنبه ۳۱شهریور، ۱۳۵۹ با بمباران فرودگاه مهرآباد و چند پایگاه هوایی دیگر شروع شد؛ این یک تجاوز به خاک کشور دیگری بود؛ نیروهای نظامی و نیروهای مردمی ایران آماده دفاع از خاک کشور خود شدند و به این ترتیب جنگی تمام عیار شروع شد.
اما این جنگ زمینه‌هایی داشت که ریشه‌ی‌ آن اختلاف بین ایران و عراق به زمان شاه و قرارداد الجزایر برمی‌گشت، یکی از مفاد آن تعیین خطوط مرزی بود؛که بر اساس آن خط القعر(خط تالوگ-Thalweg) اروند رود به عنوان خط مرزی تعیین شده بود، عراق قرارداد الجزایر را تحقیرآمیز می‌دانست، اما به مفاد آن پایبند بود.
از جمله‌ی توافقات در قرارداد الجزایر این بود که طرفین از مخالفین همدیگر حمایت نکنند؛ شاه حمایت خود را از کردهای عراقی برداشت و دولت وقت عراق این موضوع را به اطلاع خمینی رساند، خمینی در این باره گفت:
بعد از چند روز یک نفر دیگری آمد- که گفتند این مقدّم است بر آن رئیس امن- ایشان به طور رسمی به ما گفت که ما چون یک معاهداتی، تعهداتی، با دولت ایران داریم، از این جهت، نمی توانیم تحمل کنیم که شما اینجا فعالیت بکنید. [۱]
این موضوع باعث یک کینه‌ی شخصی عمیق بین خمینی و دولتمردان وقت عراق شد.
حسن البکر رئیس جمهور عراق پیام تبریکی بمناسبت پیروزی انقلاب برای خمینی فرستاد که خمینی جواب این پیام را هم نداد.
خمینی و تحریک مستمر طرف عراقی

به همین دلیل و البته به دلیل خصومتی شخصی که خمینی با دولتمردان وقت عراقی داشت، شروع به تحریک عراق کرد.
او در ۱۹ فروردین ۱۳۵۹ یعنی ۶ ماه قبل از شروع جنگ، در پیامی تلویزیونی به صدام اشاره کرد و گفت:
سخنان خمینی زمینه ساز جنگ ایران و عراق
سخنان خمینی زمینه ساز جنگ ایران و عراق
«صدام حسین که همچون شاه مخلوع چهره قبیح غیراسلامی و انسانی خود را نشان داده و به هدم اسلام و حوزه مقدسه نجف کمر بسته و با مسلمانان مظلوم برای رضای کارتر، آن کند که مغول کرد باید، بداند که با این اعمال ضداسلامی، گور خودش و رژیم تحمیلی غیرانسانی و غیرقانونی بعث را با دست خود می‌کند.
ملت شریف عراق! شما اخلاف آنان هستید که انگلیس را از عراق راندند؛ بپا خیزید و قبل از آنکه این رژیم فاسد همه چیز شما را تباه کند، دست جنایتکار او را از کشور اسلامی خود قطع کنید. ای عشایر فرات و دجله! همه با هم و با همهٔ ملت اتحاد کنید و این ریشه‌ی فساد را قبل از آنکه فرصت از دست برود، قلع و قمع نمایید و برای خدا دفاع از کشور اسلامی خود و از اسلام مقدس نمایید که خدا با شماست. ای ارتش عراق! اطاعت از این مخالف اسلام و قرآن نکنیدو به ملت بگرایید و دست آمریکا را که از آستین صدام بیرون آمده‌است قطع کنید و بدانید اطاعت از این سفاک، مخالفت با خدای متعال است و جزای آن عار و نار است».[۲۰]
خمینی سپس در ۲۸ فروردین ۱۳۵۹ ارتش عراق را به کودتا علیه صدام تشویق کرد:

«صاحب منصبهای خوب ما داریم در عراق. صاحب منصبهای صحیح و متدین هستند. خود آن‌ها کودتا کنند و این را از بین ببرند؛ و حرام است بر آن‌ها که یک قدم دنبال این شخص لعین باشند؛ و باید قیام کنند بر ضد او و مملکت خودشان را اسلامی کنند و حکومت خودشان را اسلامی کنند و قواعد هم اسلامی باشد».[۲۱]

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر