۱۳۹۸ فروردین ۷, چهارشنبه

گزارشی از بحران سراسری سیل در ایران، فضیحت خرابکاریهای رژیم آخوندی و سیاست‌های مخرب زیست محیطی

گزارشی از بحران سراسری سیل در ایران، فضیحت خرابکاریهای 

رژیم آخوندی و سیاست‌های مخرب زیست محیطی

سیلی در شیراز
سیل در استان گلستان
در حالیکه بحران سیل و آبگرفتگی استانهای مختلف را در سراسر ایران فراگرفته و تهران بزرگ نیز در معرض خطر قرار گرفت. عصر سه‌شنبه ۶فروردین۹۸ سیلاب در مناطق بزرگراه امام علی، آزادگان، سه راه آذری، فتح، ستاری، نسیم، لشگری، دهکده المپیک، پونک، ایران‌زمین جنوبی و مترو میدان آزادی تهران سرازیر شد.

گزارشها همچنین حاکیست که عصر سه‌شنبه رانش زمین در جاده کن‌سولقان، سبب ریزش سنگ و گل به بخش‌هایی از سطح جاده کن شد.

در شیراز ظهر سه‌شنبه با ورود سیل ویرانگر دوم، آسیب‌های بسیاری به منازل مردم به‌ویژه در محله سعدیه شیراز وارد شده است.
مناطق بلوار فایی، کمربندی، پل باغ صفا و پل فضیلت دچار سیل شدند. در دروازه قرآن شیراز دوباره سیل جاری شد.
مردم شیراز برای در امان ماندن از سیل به پشت‌بامها پناه بردند.

طبق گزارشهای اهالی و شهود عینی در شیراز آمار جان‌ باختگان فاجعه سیل که از محصولات حاکمیت ۴۰ساله آخوندی است به بیش از ۱۵۰نفر بالغ می‌شود.

گزارشها از شیراز همچنین حاکیست که رژیم برای پوشاندن آمار واقعی مانع ورود مردم و گزارشگران به محوطه بیمارستانها می‌شود.


خانم مریم رجوی ضمن تسلیت به‌ همه خانواده‌های داغدار به‌ویژه بستگان قربانیان سیل در شیراز، عموم مردم به‌ویژه جوانان را به تشکیل شوراهای مردمی در هر شهر و محله و روستا برای مقابله با سیل و عوارض مصیبت‌بار آن و کمک به مردم و آسیب دیدگان فراخواند و تأکید کرد: همیاری ملی و مردمی تنها راه غلبه بر این سیل ویرانگر و سیاست‌های مخرب رژیم آخوندی است.

خانم رجوی ضمن تأکید بر هوشیاری و همیاری در این شرایط بحرانی گفت: سردمداران رژیم و پاسداران با نابودی محیط‌زیست، جاده‌سازی و ساختمان سازی بی‌رویه، مسیلهای سنتی را که مانع سیل می‌شده مسدود کرده و باعث سیلهای ویرانگر در شهرها و روستاها شده‌اند. آنها بعد از فاجعه سیل هم تنها به فکر ممانعت از اعتراضات مردمی و حفظ سلطه ننگین خود هستند.
امکانات سپاه و بسیج و ارتش و دستگاههای حکومتی که سرقت شده از مردم ماست، باید تماماً در اختیار مردم قرار بگیرد.

خامنه‌ای یک روز پس از سیل ویرانگر در پیامی به امام جمعه خود در شیراز آخوند دژکام، ریاکارانه مدعی شد که این سیل مایه اندوه او شده است. ولی‌فقیه ارتجاع با لاپوشانی جرم آشکار رژیم در تخلفات ساخت وساز که علت اصلی حادثه مرگبار سیل در دروازه قران شیراز بود، به‌منظور مقابله با فوران خشم مردم با دجالبازی مشمئز کنندهیی خواهان جبران مصیبتها و خسارتهای سیل در شیراز شد.

فضیحت خرابکاریهای رژیم آخوندی و سیاست‌های مخرب زیست محیطی آن در ۴۰سال گذشته به حدی است که رژیم که بهتر از هر کس از کارنامه سیاه خود آگاه است، در ماجرای سیل شیراز شتابان برای بستن دهانها اعلام کرد که دادستان ارتجاع در شیراز پرونده‌ای برای رسیدگی به این موضوع باز کرده و می‌گوید: بررسیهای اولیه نشان می‌دهد که «لایروبی» در مسیر سیل انجام نشده است.

سخنگوی مجاهدین در این باره گفت:
همه می‌دانند که لایروبی کردن مسیرهای سیلاب کمترین چیزی است که رژیم و دوایر حکومتی باید انجام می‌دادند اما دزدیها و چپاولها جایی در این رژیم برای حداقلها هم که با جان و مال مردم مرتبط است باقی نمی‌گذارد.
کما این‌که مردم شیراز به‌خوبی آگاهند که مسیر رودخانه خشک در کنار دروازه قرآن در همان دولت آخوند خاتمی که مدعی اصلاحات بود، برخلاف همه ضوابط شهرسازی و زیست محیطی به خیابان تبدیل شد و شمه‌ای از پرونده دزدیها و زمین خواری جیره‌خواران حکومتی در این خصوص در اوایل دهه ۸۰فاش شد.
در ساختار سنتی شهری در شیراز مسیر رودخانه خشک، مسیر عبور و تخلیه سیلاب بوده‌ اما در رژیم آخوندی، کارگزاران رژیم زیر پوش خیابان سازی و آسفالت تا توانستند دزدی و چپاول کردند و زمینها را به بهانه‌های مختلف تصاحب یا به نام افراد خانواده‌شان نمودند.
سخنگوی مجاهدین افزود: مردم شیراز و عموم مردم ایران به‌روشنی می‌دانند که اگر آخوندها این‌قدر دزد و چپاولگر نبودند، ایران ماتم‌زده اکنون اینچنین دستخوش فجایع زیست محیطی و خسارت و تلفات نبود.
همه می‌دانند که جنگل دزدی و کوه دزدی و سرقت مسیل و نقض ضوابط اولیه شهرسازی و جاده کشیهای شهری و روستایی، عامل اصلی فاجعه در این ابعاد است. در غیراین صورت اگر آخوندها کمر به‌قتل‌عام محیط‌زیست و مسیرهای سنتی سیل نمی‌بستند، بلاشک مردم ایران از فواید بارندگی استفاده می‌کردند. اما رژیم می‌کوشد به‌گونه‌یی اسرارآمیز فاجعه را به حوادث ناگهانی و خشم طبیعت و وقایع غیرمترقبه نسبت بدهد.

سخنگوی مجاهدین تأکید کرد: هیچ چیز غیرمترقبه‌ای جز ننگ رژیم ضدبشری آخوندی در ایران یعنی قتل‌عام منابع انسانی و محیط طبیعی این میهن توسط آخوندهای دزد و غارتگر و پاسدارانشان در کار نیست.
درست به همین دلیل مردم و محیط‌زیست ایران‌زمین تنها با سرنگونی این رژیم منحوس از یوغ ستم آخوندی رها می‌شوند.

در خوزستان بارشهای سیل‌آسا در اهوار شروع شده است.
۴برابر شدن ورودی به سد کرخه، نگرانی از سیلاب را افزایش داده است، یک کارگزار رژیم در خوزستان گفت: نگرانی از شرایط سیلابی حوزه رودخانه کرخه هم‌چنان ادامه دارد. تراز آب رودخانه در حال خارج شدن از حد نرمال و مورد انتظار است و احتمالاً آب زیرگذرهای اهواز را در بر می‌گیرد.
در دزفول سیل تا مرکز شهر پیش رفت.
در دورود رودخانه ماربره طغیان کرد و کوی کارمندان کارخانه سیمان در معرض تهدید آبگرفتگی است.
در ایذه، حداقل دو محله به نامهای «آبگیر» و «پایین دست» در معرض خطر سیل گرفتگی کامل قرار دارند به‌طوری که اهالی این مناطق باید کامل این محلات را تخلیه کنند.
جاده بهبهان ـ رامهرمز بر اثر جاری شدن سیل مسدود شده است.

در کهگیلویه وقوع سیل در بوستان باشت کهگیلویه و بویراحمد موجب جان باختن یک نوجوان ۱۵ساله شد.

به‌علت سیل و رانش زمین در کهگیلویه و بویراحمد سه روستا تخلیه و یک روستا تخریب شد. همچنین راه ارتباطی بیش از ۶۰روستا در این استان و ۸۰درصد از راههای عشایری شهرستان گچساران قطع شده است.
طغیان رودخانه‌های شهر یاسوج نیز هم‌چنان ادامه دارد.
در بویراحمد، رانش زمین روستای «آبیدک زیلایی» در خود فرو برد. فرماندار رژیم در بویراحمد گفت: این روستا به‌طور کامل محور شده و هیچ اثری از آن وجود ندارد. این کارگزار رژیم درباره میزان تلفات در این روستا چیزی نگفت.

سد هفشجان شهر کرد نیز سرریز شد. فرماندار رژیم در شهر کرد گفت: دریچه‌های سد چشمه زنه هفشجان در شهرستان شهرکرد برای جلوگیری از خسارت به سد باز شد.
روز سه‌شنبه آب رودخانه الوند به پل روگذر سرپل‌ذهاب نزدیک شده و احتمال زیر آب رفتن این پل بر اثر بارش شدید باران وجود دارد.

در اصفهان به‌دنبال سر ریز شدن سد خاکی روستای جبل بخش کوهپایه، سیل به شرق اصفهان رسید.

در بروجن در استان چهارمحال و بختیاری از حوالی یک بامداد سه‌شنبه سیل به این شهر سرازیر شد.

بامداد سه‌شنبه روستای طرزجان در یزد در محاصره سیل قرار گرفت.

در مشهد بوستان وکیل‌آباد به‌خاطر خطر سیل بسته شده است.

در استان زنجان سیل وارد شهرستان افشار شد.

گزارشها حاکیست، مردم سیل‌زده و خشمگین استان گلستان با پاسداران جنایتکار سپاه درگیر شده و از حضور آنان در این مناطق آنهم پس از۵روز جلوگیری کردند. در این درگیری مردم پسر آخوند جنایتکار نورمفیدی نماینده ولی‌فقیه در گلستان را به سختی گو شمالی دادند.

بامداد سه‌شنبه به تیمی از پزشکان متخصص که برای حضور در روستای خواجه نفس از روستاهای ترکمن صحرا در استان گلستان آماده بودند اجازه ورود داده نشد. این در حالیست که به‌گفته شاهدان، مردم آسیب دیده از نبود امکانات لازم پزشکی رنج می‌برند.

در استان کردستان پنج سد از جمله سدهای سورال، زیویه، گاران و عباس‌آباد بانه سرریز شده و برخی از سدهای دیگر استان هم در آستانه سرریز شدن قرار دارند.
تراز آب تمامی‌ رودخانه‌های استان کردستان در حال افزایش است و باید هشدارهای لازمه به مردم برای دوری کردن از حریم رودخانه‌ها داده شود.

در شهرستان قائن در خراسان جنوبی از صبح سه‌شنبه سیل جاری شده و جاده قائن به گناباد را آب پوشاند.
روستاهای اطراف قائن در معرض تهدید سیل قرار گرفتند.

۱۳۹۷ اسفند ۱۷, جمعه

داستانک ( زباله گرد)

ازآن ماست پیروزی
زباله گرد
داستانکی براساس واقعیتهای اجتماعی امروزما 
قربانیان نظام پلید آخوندی 

زباله گرد
زباله گرد
خورشید داشت با اینور زمین بای بای میکرد و می رفت که به مسولیتش در آنطرف برسه. 
دو تا کوچولو ژولیده هرکدام با یک گونی که از قدشان بسیار بزرگتر بود، وسط زباله ها می لولیدن. اما هرچه گشتند چیزی گیرشون نیومد.
حسن دست خواهرش نسرین رو کشید و گفت : نسی نا امید نشو بریم زباله بعدی. اما در درونش غوغایی بود. با خودش فکر می کرد خدایا، آیا ما هم آدمیم؟ اصن برای چی ما زنده ایم. وچرا اینطوریم و خیلی ها نیستند؟ 
ولی شکم گشنه این حرفها سیرش نمی کنه. بخصوص که نسرین خواهر کوچیکترش را خیلی دوست داشت وازدیدن گشنگی او درد خودش رو فراموش کرد.
حواسش رو جمع کردکه نسی چیزی از این ناراحتیش نفهمه. سیاهی شب با همه هولناکیش فرا می رسید ولی اونها هنوز چیزی گیرشون نیومده بود. با دست خالی هم نمیشد برگشت. صاحب کار که صاحب خودشون هم بود فقط پول رو می شناخت و بس واگه نداشتی کتک بود و کتک
یهو دردش بیشتر شد وقتی کتکهای شب قبل رو که نسی خوده بود را بیاد آورد.
به ذهنش زد: کاش یه مرگ موشی یا چیزی بود که هردو می خوردند واز شر این دنیای بی رحم نجات پیدا میکردند. 
صدای نسرین اون رو به خودش آورد. حسن گشنمه ، خسته شدم ، سردمه، میشه یه جایی بشنیم؟
تمام وجودش یهوآتش گرفت. باید کاری بکنه. تمام حواسش رو جمع کرد.اطرافش رو نگاه کرد. هیچ چیز برای خوردن، هیچ جایی برای نشستن وهیچ وسیله ای برای گرم شدن نبود.
حسن گونیش رو کنار زباله ای که نبش کوچه ای که به خیابان ده متری وارد میشد پهن کرد. نسی رو بغل کرد و گذاشت روی گونی و گونی رو دورش پیچید و گونی نسی رو هم روش کشید. یه ماچ از گونه اش گرفت وگفت: کمی صبر کن تابیام.
چراغ خانه ی روبرو روشن بود. وصدای دعوای چند نفر میومد. دعوا بر سر ارثیه مادربزرگشون بود.هرکدام سعی می کردند که سهم بیشتری ببره.
حسن در خونه رو زد واز دورهم چشم از نسی بر نمی داشت. در باز شد وجوانی قوی هیکل و شیک و پیک ظاهر شد. حسن انگار گالیور رو دیده باشه،  زبانش بند اومده بود اما با انگشتش نسی رو نشوند داد. جوان نسرین رو دید و همه چیز رو فهمید.
همراه حسن راه افتاد. وقتی دست نسی رو گرفت خیلی داغ بود و نسی از تب داشت میسوخت و بشدت میلرزید. 
جوان گونی و نسرین رو یکجا بغل کردو با حسن به خانه برد.
همسر جوان قوی هیکل تا این صحنه رو دید فریاد زد : روی دریای نفت نشستیم و این بیچاره ها اینطور دارند هلاک میشن اینها حرث ونسل ما رو نابود کردند. هزاران نفر مث این کودکان هستند که در این نظام هیچ حمایتی نمشن.
دعوای ارثیه خاتمه یافته بود.اونها حسن و نسی رو به فرزندی خودشون پذیرفتند.
وحالا نسرین و حسن همراه با پدر و مادرشون از فعالان حقوق کودکان وبشر در جامعه آخوند زده ما هستند.   

۱۳۹۷ اسفند ۱۴, سه‌شنبه

آتش در کوه سپند

ازآن ماست پیروزی

آتش در کوه سپند

این داستان چهارشنبه سوری است که باید برای بر پا کردن آتش ها در کوهستانهای مملکتمون دنبال کنیم.
آتش در کوه سپند
به کوه سپند آتش اندرفکند
که دودش برآمد به چرخ بلند
(شاهنامه)

در داستانها و افسانه‌های ایران باستان، «کوه سپند» منطقه‌ای بود بسیار حاصلخیز با ثروتها و معادن بی‌پایان و ذخایر بیشمار. گویند که این کوه دژی بلند و سربه‌فلک کشیده داشت که حتی عقاب را نیز بر آن گذر نبود و چهار فرسنگ ارتفاع و چهار فرسنگ پهنای آن بود. اندرون دژ پر بود از آب و سبزه و کشت و درخت و زر و ثروت؛ و خلاصه نعمتی نبود که در آن نباشد. با مردمانی شجاع و دلیر که در عین داشتن روحیه جنگاوری و تسلیم‌ناپذیری، مهربانی و صفا و صمیمت آنان زبان‌زد همگان بود… تا این‌که گروهی بر این منطقه حاکم شده و سر به طغیان گذاشتند. گروهی بازمانده از حرکت تاریخ …
فریدون که روزگاری با یاری کاوه آهنگر بر ضحاک ستمگر چیره شده بود، بر آن شد که با آن گروه طغیانگر در کوه سپند به جنگ برخیزد و سرزمین حاصلخیز را از دست آن گروه ظالم آزاد کند. پس از سالیان و شکست‌های بسیار، سرانجام این رستم بود که اراده فریدون را محقق کرد و بر آن قوم ستمگر در کوه سپند فائق آمد و آنان را در روز چهارشنبه سرنگون کرد…
به کوه سپند آتش اندر فکند، که دودش برآمد به چرخ بلند
آری، او چنان آتشی بر کوه سپند برپا کرد که دودش در سراسر عالم بالا گرفت، در همه جا دیده شد و آوازه‌اش جهان را درنوردید…


۱۳۹۷ اسفند ۹, پنجشنبه

علی‌اکبر اکبری

ازآن ماست پیروزی

علی‌اکبر اکبری

ده بالایی
علی اکبر اکبری 
علی‌اکبر اکبری ده بالایی (متولد شهریور ماه ۱۳۵۷-جان‌باخته در ۱ شهریور۱۳۷۷) عضو سازمان مجاهدین خلق ایران بود، علی اکبر اکبری سالهای کودکی خود را در خانواده‌یی متوسط گذراند و تحصیلاتش را در دبیرستان، تا سال دوم هنرستان ادامه داد.او از سال ۱۳۷۲یعنی زمانی که ۱۵سال از عمرش میگذشت، از طریق برنامه‌های تلویزیونی مجاهدین که در برخی مناطق ایلام قابل رویت بود با سازمان مجاهدین خلق آشنا می‌شود. علی اکبر اکبری پس از مدتی در ارتباط با سازمان مجاهدین قرار گرفته و فعالیت‌های سازمانی خود را آغاز کرد. علی اکبر اکبری به درخواست خود در سال ۱۳۷۷ در حالی که ۲۰ ساله بود برای انجام عملیات مجازات روی اسدالله لاجوردی که به جلاد اوین شهرت داشت داوطلب می‌شود. علی اکبر اکبری به همراه هم تیم خود علی اصغر غضنفرنژاد در اول شهریور ۱۳۷۷ اسدالله لاجورردی را به ضرب چند گلوله در مغازه‌ی خود از پا در آورد. علی اکبر اکبری در درگیری با محافظین لاجوردی زخمی و دستگیر شده و همان روز زیر شکنجه جان باخت[۱].

دوران کودکی و جوانی علی اکبر اکبری

علی اکبر اکبری روز اول شهریور ماه سال ۱۳۵۷ در خانواده ای متوسط در ایلام چشم به جهان گشود. دوران کودکی علی اکبر اکبری همزمان با سقوط سلطنت شاه و آغاز زمانی بود که خمینی بر مسند قدرت در ایران قرار گرفته بود. او در دوران کودکی و نوجوانی در شهر ایلام که شهری مرزی بود در معرض تبعات جنگ قرار داشت.. علی اکبر اکبری همچنین طعم فقر را چشیده و بنا به گفته‌ی خود در جوانی شاهد دربدری مردم آن منطقه بود. اولین آشنایی علی اکبر اکبری با سازمان مجاهدین خلق ایران هنگام عملیات فروغ جاویدان بود. فروغ جاویدان عملیات بزرگی بود که از طرف سازمان مجاهدین خلق برای سرنگون کردن جمهوری اسلامی در مرداد ۱۳۶۷ صورت گرفت.
علی اکبر اکبری در جوانی
علی اکبر اکبری در جوانی
علی اکبر اکبری خود ذکر می‌کند که در خیابان شاهد اعدام جوانی از اعضای سازمان مجاهدین خلق بوده است و این موضوع کنجکاوی وی را در این رابطه برمی‌انگیزد[۲]. علی اکبر اکبری در این رابطه خود می‌گوید:
«خود ایلام، نشانگر به اصطلاح همین علاقهٌ مردم به مجاهدین و ارتش آزادیبخشه. یعنی واقعا مجاهدین تو ایلام ارزشهای خیلی ... والا یی دارن.  .مثلا وقتی این بچه‌ها را سال ۶۷ بعد از فروغ  اعدام می‌كردن مثلا دور میدان ۲۲ بهمن یكی رو دار زدن من رژیم خیلی چیز كرد كه مردمو ...، متفرق كنه. خیلی ناراحت شدم.»[۳] 
ادامه زندگینامه او را در ایرانپدیا دنبال کنید👈👈👈👈 

۱۳۹۷ اسفند ۶, دوشنبه

گوهر ادب‌آواز

ازآن ماست پیروزی

گوهر ادب‌آواز

گوهر ادب آواز
کوهر ادب آواز
گوهر ادب آوازمتولد سال ۱۳۳۹درشهرستان جهرم از توابع استان فارس دیده به جهان گشود. او از اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران و عضو تیم اطلاعات و شناسایی عملیات در شیراز بود که -در یک عملیات فدائی- امام جمعه وقت شهر شیراز و نماینده آیت‌الله خمینی یعنی «آیت‌الله دستغیب» را در شهر شیراز کشت. در این عملیات که در ساعت ۱۱:۲۵ دقیقه صبح روز جمعه ۲۰ آذرماه ۱۳۶۰ انجام شد علاوه بر دستغیب ۱۲ تن از پاسداران «انقلاب اسلامی» که محافظان وی بودند نیز کشته شدند. آیت‌الله دستغیب به خاطر سرکوب و کشتار مهاجرین جنگ‌زده که بدللیل شرایط جنگ ایران و عراق ناچار به ترک خانه‌های خود شده و بخش زیادی از آنها از شهرهای استان خوزستان و بخصوص آبادان و خرمشهر و اهواز و… به استان‌های فارس و اصفهان مهاجرت کرده بودند و همچنین کشتار هواداران مجاهدین و سایر گروه‌های سیاسی شهرت داشت. از مهمترین اقدامات وی علیه جنگ‌زدگان بی‌خانمان، سازمان دادن حملات متعدد به اماکن تجمع آنها در شهر شیراز و بخصوص در حرم شاه‌چراغ نام برده شده‌است. به گفته شاهدان وقتی جنگ‌زدگان از بی‌خانمانی به صحن حرم شاه‌چراغ پناه برده بودند، به فرمان دستغیب به آنها حمله شد که تعدادی کشته و مجروح برجای گذاشت. حملات پراکنده در نقاط مختلف شهر نیز تا مدت‌ها به اماکنی عمومی مثل پارک‌ها و مدارس که جنگ‌زدگان به آن پناه برده بودند ادامه داشته‌است.

فعالیت‌ها

گوهر، فعالیت‌هایش را با شرکت در تظاهرات وپخش اعلامیه علیه حکومت سلطنتی پهلوی در ایران شروع کرد. گوهر ادب آواز به هنگام قیام‌های انقلاب ۵۷ در حمله به پادگان جهرم شرکت فعال داشت. گوهر ادب آواز پس از پیروزی انقلاب ۵۷ به دلیل علاقه‌اش به دین اسلام وارد حوزهٔ علمیهٔ قم شد. اما پس از مدتی به این نتیجه رسید که در حوزه با تحریف اسلام مواجه است. گوهر ادب آواز پیش از این زندگینامهٔ شهدای مجاهدین خلق را خوانده بود و به گفته خودش به تفاوتی که میان اسلاممهدی رضائی و تحجری که در حوزه‌ها بود پی برده بود. یکی از علت‌هایی که باعث خروج او از حوزه شد تبلیغ‌هایی بود که علیه نیروهای فعال انقلاب ۵۷ بخصوص سازمان مجاهدین خلق مشاهده کرده بود. او پس از ترک حوزه به شهر محل تولدش جهرم بازمی‌گردد. گوهر ادب‌ آواز در بازگشت مجدد به جهرم، به تدریج در ارتباط با سازمان مجاهدین خلق قرار گرفت و آشنائی بیشتری نسبت به اهداف و آرمان مجاهدین خلق پیدا کرد. گفتنی است که مدتی پس از بازگشت او به زادگاهش جهرم، خانواده او در اثر فشارهای ناشی از عوامل حکومتی مجبور به ترک زادگاه خود یعنی جهرم شده و به شیراز مهاجرت کرده بودند.

۱۳۹۷ اسفند ۳, جمعه

آندرانیک آساتوریان

ازآن ماست پیروزی
آندرانیک آساتوریان (زاده ۵ شهریور ۱۳۲۰- ۲۶ اوت ۱۹۴۱ در همدان- درگذشته یکشنبه ۳ اسفند ۱۳۹۳- ۲۲فوریه ۲۰۱۵ در لس آنجلس) نوازنده، آهنگساز ،تنظیم کننده و خواننده موسیقی پاپ ایران بود.[۱] [۲]
آندرانیک آساتوریان
آندرانیک آساتوریان
پس از تولد آندرانیک،خانواده وی به اهواز مهاجرت کردند. او از ۹ سالگی به موسیقی روی آورده و در ۱۸ سالگی در تهران به تحصیلات در زمینه موسیقی پرداخت.[۳]
آندرانیک آساتوریان در سال ۱۳۵۶ برای تحصیل در رشته‌ی موسیقی فیلم به همراه خانواده به لس‌آنجلس رفت. او پس از انقلاب و با روی کار آمدن جمهوری اسلامی دیگر به ایران بازنگشت و تا پایان عمر در آمریکا زندگی کرد. او آهنگساز و تنظیم کننده‌ی بسیاری از ترانه‌های مشهور موسیقی پاپ ایران است.[۴] نام آندرانیک در اغلب ترانه های خوانندگان مشهور پاپ همچون داریوش،ابی، معین ، گوگوش و ... به چشم می‌خورد.
همچنین آندرانیک آساتوریان مواضع سیاسی سختی علیه جمهوری اسلامی داشت. او پس از سالهای ۱۳۷۰ در ارتباط با مجاهدین قرار گرفت و با آنها آشنا شد.[۵] وی پس از آن به شورای ملی مقاومت ایران پیوست و تا پایان عمر به حمایت از مجاهدین‌خلق پرداخت.

آندرانیک و جریان تازه موسیقی پاپ در ایران

موسیقی پاپ ایرانی در دهه‌های پایانی پیش از انقلاب اسلامی در دو جریان اصلی در حرکت بود. نخست، ترانه‌هایی که موسیقی آنها بیشتر توسط استادان موسیقی ایرانی مانند علی تجویدی، همایون خرم و پرویز یاحقی ساخته می‌شد و با صدای خوانندگانی چون مرضیه، دلکش و پوران از رادیو به گوش مردم می‌رسید. ترانه‌هایی که موسیقی آنها بیشتر با همراهی ارکسترهای تک صدایی یا با هارمونی ابتدایی ارائه می‌شدند؛ به استثنای دوره‌ای که مرتضی حنانه کوشید با پشتوانه تحصیلات کلاسیک خود و با یاری ارکستر فارابی تنظیم پیشرفته‌‌ای از آثار ارائه دهد. سبک خوانندگانی که برای نمونه به آنها ارائه شد، در نسل بعد به شکل عمده از سوی گلپایگانی، حمیرا، مهستی، هایده و ... پی گرفته شد.
به موازات این آثار که محبوبیت فراوانی نیز در بین مردم داشتند، در دهه ۱۳۳۰ فرم دیگری از موسیقی پاپ ایرانی نیز شکل گرفت که بسیار تحت تاثیر فضای موسیقی پاپ غربی بود و سازهای ایرانی هم در ارکسترهای آن به کار برده نمی‌شدند. در بسیاری از این ترانه‌ها که مجری اصلی آنها ویگن بود، فضای موسیقی دیگر لزوماَ ایرانی یا خاورمیانه‌ای نیست؛ اگر شعر پارسی را از ترانه برداریم به راحتی می‌توان یک شعر مثلا انگلیسی یا فرانسوی روی آن گذاشت و کسی هم متوجه نمی‌شود که کار در ایران ساخته شده است.
این سبک در دهه ۱۳۵۰ به پشتوانه موج تازه‌ای از آهنگسازان و ترانه‌سرایان جوان دگرگون شد. واروژان از جمله آهنگسازان و تنظیم کنندگان پیشکسوت در این دوره بود و سپس آندرانیک، منوچهر چشم‌آذر، بابک افشار، حسن شماعی‌زاده، ناصر چشم آذر و ... به فعالیت‌های گسترده‌ای مشغول شدند. محبوبیت این آثار تا جایی پیش رفته بود که حتا شماری از استادان موسیقی ایرانی مانند محمد حیدری که در زمینه آفرینش موسیقی ترانه‌ها هم بسیار فعال بودند، بخشی از کارهای خود را به هنرمندان این سبک می‌سپردند. در این فضا آندرانیک فعالیت خود را با تنظیم ترانه "نمیاد" با آهنگ حسن شماعی‌زاده و صدای گوگوش آغاز کرد

۱۳۹۷ اسفند ۲, پنجشنبه

عملیات فروغ جاویدان

ازآن ماست پیروزی

عملیات فروغ جاویدان

عملیات کبیر فروغ جاویدان
عملیات فروغ جاویدان عملیات بزرگ ارتش آزادیبخش ملی ایران بود که در تاریخ سوم مرداد ۱۳۶۷ آغاز و ۴ روز بعد، در هفتم مرداد به پایان رسید. در عملیات فروغ جاویدان ارتش آزادیبخش ملی ایران توانست در تهاجمی برق‌آسا تا عمق ۱۵۰ کیلومتری خاک میهن پیشروی کرده و به ۱۵ کیلومتری کرمانشاه برسد. بنا به گزارش ستاد فرماندهی ارتش آزادیبخش ملی ایران در عملیات فروغ جاویدان ۱۳۰۴ تن از رزمندگان این ارتش جان باختند و ۵۵ هزار نفر از نیروهای رژیم خمینی نیز کشته یا زخمی شدند. در آن برحه از تاریخ، خمینی با پذیرش ناگهانی آتش‌بس بر آن بود که ارتش آزادیبخش ملی ایران را زاییده جنگ ایران و عراق معرفی کند و با پذیرش آتش‌بسی که تا آن زمان ازآن سرباز زده بود؛ از طریق کمک گرفتن از دولت عراق؛ مانع عملیات ارتش آزادیبخش علیه مراکز رژیم درداخل خاک کشور شود و راه ارتش آزادیبخش ملی ایران را سد کند اما ارتش آزادیبخش با اجرایی کردن عملیات فروغ جاویدان که پس از پذیرش آتش‌بس توسط رژیم خمینی انجام شد نشان داد که درخاک عراق استقلال سیاسی دارد و زاییده‌ی جنگ ایران و عراق نیست.

شرایط سیاسی و نظامی پیش از آغاز عملیات فروغ جاویدان

آرم ارتش آزادیبخش ملی ایران.
آرم ارتش آزادیبخش ملی ایران.
رزمندگان ارتش آزادیبخش ملی ایران رد عملیات فروغ جاویدان
رزمندگان ارتش آزادیبخش ملی ایران رد عملیات فروغ جاویدان
ارتش آزادیبخش ملی ایران عملیات چلچراغ را در سال ۱۳۶۷ با هدف تسخیر شهر مهران با پیروزی به پایان رساند. شعار رزمندگان ارتش آزادیبخش در این عملیات این بود: «امروز مهران، فردا تهران». در این عملیات دولشکر کامل ارتش رژیم ایران و همچنین یک تیبپ رزمی آن متلاشی شد. ۱۵۰۰ نفر از نیروهای رژیم ایران خود را به ارتش آزادیبخش تسلیم کردند و نزدیک به ۲ میلیارد دلار غنیمت نصیب ارتش آزادیبخش شد. عملیات چلچراغ زنگ خطر سرنگونی برای خمینی بود. او بیم آن داشت که شعار «امروز مهران فردا تهران» محقق شده و ارتش آزادیبخش در گام بعد، خود را به تهران برساند؛ به همین دلیل و بهرغم اینکه طی ۸سال جنگ ایران و عراق، صلح را به منزله‌ی دفن رژیم و جنگ را نعمت الهی توصیف می‌کرد و بارها گفته بود که تا خراب شدن آخرین خانه در تهران به جنگ ادامه خواهد داد؛ به سرعت آتش‌بس را پذیرفت. خمینی با پذیرش سریع آتش‌بس میخواست فرصت آمادگی برای عملیات فروغ جاویدان را از ارتش آزادیبخش گرفته و به این ترتیب آنها را از عملیاتی که می‌توانست به تسخیر تهران و سقوط حاکمیت او منجر شود، بازدارد. چرا که آماده‌سازی برای عملیات سرنگونی به چندین ماه زمان نیاز داشت. با امضای قرارداد آتش‌بس مرزهای ایران و عراق بسته میشد و ارتش آزادیبخش دیگر نمیتوانست برای عملیات فروغ جاویدان اقدام کند و به این ترتیب رژیم خمینی امان می‌یافت.
هنوز تا آن زمان ارتش آزادی بخش عملیاتی با هدف تسخیر تهران و براندازی رژیم ایران انجام نداده بود و در صورت بسته شدن راهش، به عنوان پدیده ای غیرموثر، ناکام و زاییدهٔ جنگ ایران و عراق معرفی می‌شد. چرا که پس از آتش‌بس عملیات ارتش آزادیبخش نیز پیش از آنکه اقدامی برای سرنگونی کرده وخود را به ثبت رسانده باشد، به پایان می‌رسید. اما ارتش آزادیخبش هوشیارانه و بهرغم فرصت بسیار کمی که برای تجدید قوا، آماده‌سازی وطراحی داشت، پیش از امضای قرارداد آتش‌بس بین طرفین، یعنی پس از اعلام آمادگی خمینی برای پذیرش آتش‌بس تا زمانی که حکومت سابق عراق برای امضای آن وارد مذاکره شود، عملیات فروغ جاویدان را آغاز کرد.