ازآن ماست پیروزی
آتش در کوه سپند
این داستان چهارشنبه سوری است که باید برای بر پا کردن آتش ها در کوهستانهای مملکتمون دنبال کنیم.
آتش در کوه سپند |
به کوه سپند آتش اندرفکند
که دودش برآمد به چرخ بلند
(شاهنامه)
در داستانها و افسانههای ایران باستان، «کوه سپند» منطقهای بود بسیار حاصلخیز با ثروتها و معادن بیپایان و ذخایر بیشمار. گویند که این کوه دژی بلند و سربهفلک کشیده داشت که حتی عقاب را نیز بر آن گذر نبود و چهار فرسنگ ارتفاع و چهار فرسنگ پهنای آن بود. اندرون دژ پر بود از آب و سبزه و کشت و درخت و زر و ثروت؛ و خلاصه نعمتی نبود که در آن نباشد. با مردمانی شجاع و دلیر که در عین داشتن روحیه جنگاوری و تسلیمناپذیری، مهربانی و صفا و صمیمت آنان زبانزد همگان بود… تا اینکه گروهی بر این منطقه حاکم شده و سر به طغیان گذاشتند. گروهی بازمانده از حرکت تاریخ …
فریدون که روزگاری با یاری کاوه آهنگر بر ضحاک ستمگر چیره شده بود، بر آن شد که با آن گروه طغیانگر در کوه سپند به جنگ برخیزد و سرزمین حاصلخیز را از دست آن گروه ظالم آزاد کند. پس از سالیان و شکستهای بسیار، سرانجام این رستم بود که اراده فریدون را محقق کرد و بر آن قوم ستمگر در کوه سپند فائق آمد و آنان را در روز چهارشنبه سرنگون کرد…
به کوه سپند آتش اندر فکند، که دودش برآمد به چرخ بلند
آری، او چنان آتشی بر کوه سپند برپا کرد که دودش در سراسر عالم بالا گرفت، در همه جا دیده شد و آوازهاش جهان را درنوردید…
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر