۱۳۹۷ بهمن ۳۰, سه‌شنبه

خسرو گلسرخی

ازآن ماست پیروزی

خسرو گلسرخی

خسرو گلسرخی.jpg
شناسنامه
نام کاملخسرو گلسرخی
معروف بهخسرو گلسرخی
زادروزدوم بهمن ماه ۱۳۲۲
زادگاهرشت،
تاریخ مرگ۲۹ بهمن ۱۳۵۲
محل مرگتهران،
فرزنداندامون
اطلاعات سیاسی
فعالیت‌هاشاعر و نویسندهٔ مارکسیست و از فعالان سیاسی چپگرا
خسروگلسرخی ودامون
خسروگلسرخی ودامون
خسرو گلسرخی شاعر و نویسنده، دوم بهمن ماه ۱۳۲۲ در شهر رشت در یک خانواده مذهبی به دنیا آمد. وی از بیست سالگی سرودن شعر را آغاز کرد و به محافل روشنفکری راه یافت. در همین دوران وی در روزنامه کیهان مشغول به کار شد. در سال ۴۸ با عاطفه گرگین آشنا شد و این آشنایی به ازدواج آن دو انجامید. ثمره این ازدواج یک فرزند به نام دامون بود. زندگی مشترک این دو چهار سال به طول انجامید. خسرو گلسرخی در سال ۱۳۵۲ در یک طرح ساختگی از طرف ساواک دستگیر شد و در بیدادگاه نظامی شاه همراه همرزم خود کرامت دانشیان به اعدام محکوم شد. دفاعیات گلسرخی در بیدادگاه شاه یکی از پرشورترین و انگیزاننده‌ترین برگهای تاریخ ایران است که با گذشت بیش از ۴۰ سال در یاد و خاطره مردم باقی مانده‌است.

دوران کودکی

خسرو گلسرخی در تاریخ ۲ بهمن مان ۱۳۲۲ در شهر رشت در یک خانواده مذهبی چشم به جهان گشود. در ۵\۱ سالگی پدر خود را از دست می‌دهد
شاعر و نویسنده مردمی در روز دوم بهمن ۱۳۲۲ در شهر رشت متولد شد نام پدرش قدیر و نام مادرش بانو شمس الشریعه وحید بود. خسرو در سن ۵\۱ سالگی پدرش را از دست داد. بعد از فوت پدر، سرپرستی خسرو و برادرش فرهاد به پدر برزگشان حاج شیخ محمد وحید که در قم بود سپرده شد. او دوران تحصیل ابتدایی و متوسطه را در مدارس حکیم سنایی و حکیم نظامی به پایان رساند.
وحید مرد مبارزی بود که در کنار میرزا کوچک خان جنگلی در نهضت جنگل جنگیده بود و بالطبع هنوز هم همان روحیه مبارزه در وجودش بود. خسرو توسط چنین شخصیتی تعلیم دید و تحت تأثیر نظرات او قرار گرفت. حتی شعرهایی به نام جنگلی‌ها و دامون را در این رابطه گفت (دامون به معنی پناهگاه و انبوهی سیاهی جنگل است).
در سال ۱۳۴۱ پدر بزرگ آنها نیز فوت کرد. علیرغم اینکه خسرو گلسرخی در حال تحصیل بود مسؤلیت امرار معاش خانواده هم به دوش او افتاد. به همین خاطر او و برادرش به تهران رفتند و در محله امین حضور خانه کوچکی گرفتند. او روزها کار می‌کرد و شبها درس می‌خواند.
خسروگلسرخی وعاطفه گرگی
خسروگلسرخی وعاطفه گرگین

ازدواج خسرو گلسرخی

خسرو گلسرخی در سال ۱۳۴۸ در حالی که دبیر بخش هنری کیهان بود با عاطفه گرگین شاعر و نویسنده همفکرش که او در رادیو کار می‌کرد ازدواج کرد. زندگی مشترک این دو چهار سال طول کشید و ثمره این ازدواج فرزندی به نام دامون[گفتگوی صدای آمریکا با عاطفه گرگین ۱] بود. مدتی بعد از دستگیری گلسرخی، عاطفه گرگین نیز دستگیر شد و در دادگاه نظامی به چهار سال زندان محکوم شد با به زندان افتادن او سرپرستی دامون به برادرش سپرده شد.

آغاز فعالیتهای هنری

خسرو گلسرخی طی دوران تحصیل خود علیرغم فشارهای زندگی و تأمین معاش خانواده، از ادبیات نیز غافل نبود. طی این سالها اشعار و مقالات و نقدهای بسیاری بر آثار ادبی از سوی او با نام‌های مستعاری چون خسرو تهرانی، خسرو کاتوزیان، بابک رستگار و دامون و زریر و قباد به چاپ رسیده‌است. در این زمان گلسرخی، با آموختن زبان فرانسه به طور کامل و زبان انگلیسی در دوره دانشگاهی، دست به ترجمه‌های ادبی نیز می‌زد. اشعار و مقالات و نقدهای ادبی او در نشریاتی همچون آیندگان و اطلاعات و کیهان و فردوسی و نگین منتشر می‌شد. شعر «کنار پنجره» اولین تجربهٔ او در دنیای ادبیات و شعر بود. در زمینه‌های همچنین نقدی بر فروغ فرخزاد و رضا براهنی نوشته‌است.

آثار گلسرخی

کار جدی گلسرخی در شعر از سال ۴۵ شروع شد. با این وجود از وی کتابی منتشر نشده‌است. آنچه از وی باقی مانده‌است جزوه ای است تحت عنوان» سیاست هنر، سیاست شعر» که به رابطهٔ هنر و شعر و سیاست می‌پردازد. از خسرو گلسرخی مجموعه ای از اشعاری نیز باقی مانده‌است که نمونهٔ کاملی از هنر اعتراضی است. «من در کجای جهان ایستاده‌ام» و کتاب «بیدار» از مجموعه اشعار اوست که بارها به چاپ رسیده‌است.

وظیفه منتقد از دیدگاه گلسرخی

خسرو گلسرخی شاعری بودکه بیش از هنر شعری به خاطر دفاع از مردم در دادگاه و اعدام در راه عقیده‌اش به شهرت رسید. او هنر خود را برای هنر نمی‌خواست. از هنرش وسیله ای ساخت برای اعتراض. در مصاحبه ای که در سال ۱۳۴۹ انتشار یافت، او نگاه خود را نسبت به وظیفه و تأثیر نقد در جامعه اینگونه بیان می‌کند:
«نقد بمفهومی شاید بهتر دیدن و برتر دیدن باشد که می‌شکافد و در استتار مانده‌ها را عریان می‌کند جهت می‌دهد. در روزگار ما تولید و روابط معیشتی جامعه و بالاخره منافع طبقاتی بر هر چیزی تأثیر انکار ناپذیری بر جای می‌گذارد… منتقد باید دوران خود را ورق بزند، متحجر و پای بست به عناصر صرفاً سنتی نباشد. بررسی هر یک از این نظام‌ها و روابط و عناصری که زائیدهٔ این نظام هاست بدون ایدئولوژی امکان ندارد. زیرا هر یک از این هاه برای منتقد نیاز بک نوع جبهه گیری و جهت گیری را الزام آور می‌کند. نقد واقعی هیچگاه در خدمت نظام حاکم بر جامعه و در جهت منافع آن قرار نمی‌گیرد. اگر قرار گیرد نقد وظیفه ای که به عهده دارد، فرو می‌نهد و یک عامل معیشتی می‌شود و نقدی که تا حد یک عامل معیشتی سقوط کرد نظام حاکم بر جامعه تا حد امکان از منتقد در جهت منافع خویش بهره می‌گیرد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر